روز میلاد تو: کبوترانه مهمان حرمت می‏شوم

روز میلاد تو، کبوترانه مهمان حرمت می‏شوم

روز میلاد تو، کبوترانه مهمان حرمت می‏ شوم، دانه‏ های عشق از صحن و سرایت برمی‏ چینم و دور تا دور گنبد طلایی‏ات می‏ گردم و این‏گونه جشن می‏ گیرم.

پیش از خورشید، گنبد طلایی توست که هر روز طلوع می‏کند.

شعر تولد حضرت معصومه,متن ادبی تولد حضرت معصومه

صبح شهر قم مدیون توست؛ مدیون خورشیدی که شب نیز بر فراز شهر آشکار است.

روز میلاد تو، کبوترانه مهمان حرمت می‏ شوم.

جشنی است که همه در آن دعوتند؛ کوچک و بزرگ، پیرو جوان؛ دور تا دور حرم تو چرم می ‏زنند و چرخ می ‏زنند و نگاه مهربان و نوازشگر تو، پر و بال دلشان را نوازش می‏ کند.

زیارت‏نامه خواندنِ این روز، حال و هوای دیگری دارد.

روز میلاد توست و تو روشنی به ما هدیه می‏ دهی و ما با دستانی پر از روشنی، از این حُسن بازمی‏ گردیم؛ با دل‏هایی که در حوضچه چشمانمان با آب دیده تطهیر شده است.

روز میلاد تو هر روز در ما تکرار می‏ شود، ای تکرار روشنی در روح و روان ما!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *